حق میدهم نمانی
دل میکنم از اینجا ، هر چند رفته پائیز
می گفتن از پریدن ، گنجشک های شالیز
هِی های و های و هویی ، از من نمانده باقی
شوخی که نیست عمری ، سهمم کم است ناچیز
حق میدهم نمانی ، تقصیر از تو هم نیست
من مدتیست اینجا ، بد بین شدم به هر چیز
چنگی به دل نمی زد ، آن هفته های آخر
شب پا به ماست حتماً ، بر سنگ فرش یک ریز
[ پنج شنبه 94/5/8 ] [ 4:28 عصر ] [ فواد شجا ع الدینی ]
نظر